از اشکالات رایج به فلسفه دکارت این است که صرفاً به متافیزیک و معرفتشناسی میپردازد و فلسفه اخلاق و فلسفه سیاسی را نادیده میگیرد. چنین انتقاداتی حاکی از درک ناصحیح چارچوب فلسفهٔ این فیلسوف فرانسوی است. دکارت هدف فلسفه را رسیدن به حکمتی میداند که برای رسیدن به سعادت کافی باشد؛ این امر را میتوان در نوشتههای آخر او مانند مکاتبات با شاهزاده الیزابت، انفعالات نفس، و پیشگفتار ترجمه فرانسوی اصول فلسفه مشاهده کرد. استعاره معروف درخت فلسفه نیز از شواهدی است که میتوان در دفاع از اهتمام ویژه دکارت به اخلاق از آن نام برد.
حقوق مالکیت فکری
جنبههای کاربردی مرتبط با کسب و کار
مرز دقیقی وجود ندارد
پرسشهای ویتگنشتاینی بر اساس «در باب یقین»
جان نو در تن حرف کهن
شقّ القمر: رویدادی در گذشته یا خبری از آینده؟
ذهن و جهان
روایتی از رئالیسم درونی
فلسفه اخلاق در دایره عقل و دین
فرانظریه یکپارچگی اخلاق
عصر حیرت
جستاری کلامی پیرامون حکمرانی فقهی و تمدنسازی دینی در عصر غیبت و سیطره مدرنیته
ادعای اساسی کتابی که در دست دارید این است که غیبت امام معصوم(ع) به ویژه وقتی که با تمدن فراگیر و مسیطر جدید همراه میشود، مانع تحقق دولت و جامعه و تمدن تراز دین است و حتی در صورت استقرار یک حکومت دینی با محوریت ولایت فقیه، امکان تحقق چنان تمدنی در حد مطلوب و قابل قبول وجود ندارد و تنها نسبت محدودی از آن مقدور و میسور است.
این ادعا به هیچ وجه نافی وظیفه اصلاحگری در عصر غیبت و تلاش برای به دست گرفتن قدرت سیاسی در صورت امکان نیست اما مسئله این است که امر اصلاح و تلاش برای تحقق احکام و آرمانهای دینی در روزگار عدم دسترسی به امام معصوم به ویژه در شرایط سیطره تمدن ماتریالیستی و اومانیستی مدرن با موانع و تنگناهایی مواجه است که دایره مقدور و ممکن آن را محدود میکند و عدم توجه به این محدودیت میتواند نتایج زیانباری، هم برای دین و هم برای نظام دینی، داشته باشد.