ما چه حقی داریم جنینی را به سبب اینکه دچار مشکل است سقط کنیم؟ چه کسی میگوید جهان با فرزندان به اصطلاح سالمِ بور و چشمرنگی زیباتر و بهتر از جهانی است که سندروم داونیهای مهربان در آن زندگی میکنند؟ اگر جنینی را به دلیل سندروم داون سقط کنیم، چرا جنینی را به دلیل اینکه خیلی زیبا یا باهوش نخواهد بود سقط نکنیم؟ اگر سقط جنینی به دلیل اینکه مشکلی دارد مجاز است، کشتن پسر جوان معتادمان مجاز نخواهد بود؟ سوگیریهای اجتماعی و گاه زبانی درباره افراد و جنینهایی که به جهت ذهنی و بدنی مانند سایر انسانها نیستند ناشی از واقعیت است یا صرفاً به دلیل در اقلیت بودن آنهاست؟
این سؤالات و مانند اینها سؤالاتی هستند که ممکن است مخالفان سقط جنین به طور کلی، و مخالفان سقط جنینِ گزینشی به طور خاص، بپرسند. این سؤالات پاسخهای سادهای ندارند.
از سوی دیگر ممکن است گفته شود جنینهایی هستند که با حضور خود در این دنیا جز درد و رنج چیزی برای خود و نیز والدین خود ندارند. آیا درست است در دنیای پررقابت امروز، که افراد عادی نیز از پس آن برنمیآیند، جنینی را که دچار معلولیت و بیماریهای شدید است به این دنیا آوریم؟ والدین حق دارند زندگی خوشی داشته باشند و نیز ممکن است خودِ آن جنین در آینده به وضع زندگی و حضورش در این دنیا اعتراض کند. شاید فرصت اندک زندگی جای چنین ریسکی را نداشته باشد.
این اختلاف نظر نه فقط مربوط به اینجا و اکنون، بلکه در سرتاسر جهان جاری است. بسیاری از شهروندان امریکایی صرفاً به دلیل اینکه دموکراتها قوانین گشودهای درباره سقط جنین دارند، به جمهوریخواهها رأی میدهند.
دو طرف این منازعه مجهز به دلایل الاهیاتی و اخلاقی متنوعی هستند. گرچه در بحثهای علمی دلایل اخلاقی و گاه دلایل سیاسی و اقتصادی نقشی پررنگ دارند، اما در مقام عمل، دست کم در جوامعی مانند جامعه ما دلایل الاهیاتی نیز نقش پررنگی در تصمیمگیری افراد دارند. بسیاری سقط جنین را مداخله در خلقت خداوند میدانند. از نظر آنها، طرح الاهی نشانگر ضرورت وجود تنوع در مخلوقات است. متدینان به دلیل اینکه تسلیم طرح الاهی هستند نه تنها از داشتن فرزند دارای معلولیت رنج نمیبرند، بلکه آن را سبب خیر اخروی میدانند. ما خدا نیستیم که تصمیم بگیریم چه کسانی به این دنیا بیایند یا نیایند.
اما کسانی نیز ممکن است به دلایل مختلفی وجود چنین طرح الاهی را نپذیرند. از جمله دلایل این مخالفان این است که خداوند راضی به رنج مخلوقات خود نیست و ما نیز باید به او کمک کنیم.
تعیین محدوده حقوق والدین و جنین امری دشوار است. کتاب حاضر برخاسته از داستان نویسندهای است که خود در این حوض خیس شده است، دشواری مسئله را زیسته است، و با نوشتن این کتاب قدمی برای کسانی که شاید درگیر این مسئله شوند، برداشته است. کتاب حاضر درباره «ژن بد!» است.
کتاب «ژن بد!» به این میپردازد که آیا افراد مجازند جنینی را به این دلیل که ویژگیهای او را نمیپسندد سقط کنند؟ و این ویژگیها شامل معلولیت هم میشود. قطعاً اجباری، مخصوصاً از نوع دولتی آن، نباید متوجه تصمیم هیچ شخصی باشد. نهایتاً خود افراد باید برای زندگی خود تصمیم بگیرند.
در جهان ما افراد معلول فراوانی زندگی میکنند. ما میتوانیم و وظیفه داریم:
- با رفتارمان باعث خجالت کشیدن کسانی که مثل ما نیستند، معلولان، نشویم؛
- سامان اجتماعی جامعه را طوری نکنیم که آنها نتوانند حتی شغلی که میتوانند در آن خوب باشند را به سبب معلولیت به دست نیاورند؛
- شهرسازیمان طوری نباشد که بیرون رفتن از خانه عملاً شکنجه آنها باشد.
- و به طور خلاصه کاری نکنیم تا هر کسی مثل ما نیست خیال کند در این دنیا اضافی است. موهبت زندگی برای هر موجود جانداری، به ویژه انسان، است.