خوب چیست؟ چه چیزی یک زندگی را خوب میکند؟ فضیلتهای انسانی کدامند؟ اینها و موضوعات دیگری از این دست را میتوانید در کتاب فلسفه اخلاق نوشته جان اسکروپسکی[۱] که گزیدهای از مجموعه مقالات ترجمه شده با عنوان نگرشهای نوین در فلسفه است پیدا کنید. دکتر محسن جوادی با ترجمه دقیق این مقاله سعی بر این دارد تا در این کتاب بازنگری مجددی را داشته باشد. محسن جوادی پژوهشگر فلسفه اخلاق و رئیس دانشگاه تربیت مدرس قم بوده و همچنین معاونت فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی را نیز در کارنامه خود دارد.
فلسفه اخلاق چیست؟
هر چند در تعریف بخش اصلی فلسفه اخلاق مانند پرسش از معنا و ماهیت ارزش اخلاقی یا بحث از امکان و چگونگی معرفت انسان به ارزشهای اخلاقی جای هیچ اختلافی نیست، اما در دیگر بخشهای فلسفه اخلاق و دامنه موضوعهای آن در بین اخلاقپژوهان اختلافنظر است. اسکروپسکی سعی کرده با طرح و نقد نظریههای عمده هنجاری به شرح این موضوعات بپردازد. اخلاق یا ethics به ریشه یونانیاش برمیگردد و در عربی هم اخلاق گفته میشود. بحث درباره اخلاق به نظریهها و رفتار مردم برمیگردد. همچنین روانشناسی، تصمیمگیری و موضوعات بیشتری که معمولاً متنفذ به نظریهها هستند. اسکروپسکی اشاره به این دارد که فلسفه اخلاق نه به دنبال ارزشهاست و نه به دنبال زیبایی، او میگوید: «فلسفه اخلاق با اخلاق سروکار دارد نه با هنر». این جمله نقطه عطف کتاب است.
فلسفه اخلاق درباره ماهیت ارزش اخلاقی و بحث درباره معرفت انسان است. تقسیمبندی اخلاق به طور دقیقی مشخص نبوده اما فلاسفه آن را به سه بخش تقسیم میکنند. بررسی فلسفه اخلاق و دستیابی به حوزههای آن میتواند راهگشای بسیاری از سؤالات و نظریههای لاینحل در این باب باشد.
عناوین مطرح شده در کتاب
این کتاب به صورت مختصر حوزه فلسفه اخلاق را معرفی کرده و با استفاده از عناوینی مانند: نکوهش، ستایش و میل، اراده آزاد و آزادی اخلاقی، نظریه اخلاقی (فایدهگرایی)، بیطرفی، فرااخلاق و دیگر موضوعات به بحث و گفتوگو میپردازد. اینکه ما به دنبال چه چیزی در این کتاب هستیم دقیقاً در همین نقطه مشخص میشود. بهترین راه برای شرح فلسفه اخلاق نظریه هنجاری رفتار و کردار است هر چند برای فهم بیشتر باید بدانیم که فلسفه اخلاق با برخی از احساسات ما نیز سروکار دارد.
اخلاق بیتردید با هنجارهای دیگر احساس یکسان نیست. بهطور نمونه ممکن است شخصی از یک فیلم خوشش بیاید اما همسرش کاملاً با آن فیلم مخالف باشد. احتمالاً مرد نمیتواند همسرش را فاقد ذوق هنری بداند، یا حتی سلیقه خودش را زیر سؤال ببرد. در این کتاب نمیتوان انتظار بحث مفصل و جامع را از فلسفه اخلاق داشت اما اسکروپسکی با دقت عهدهدار نظریههای مطرح شده بوده و از جمله به نظریههای روشنگر و مستدلّ قراردادگرایی کانتی و فایدهگرایی تأکید داشته است. کتاب حاضر درصدد مطرح کردن مهمترین مسائل عقلگرایی، سودگرایی و انتظارات انسان جدید از اخلاق در حوزه فلسفه اخلاق است.
اسکروپسکی نیز یکی از برجستهترین فیلسوفان اخلاق انگلیسی در دانشگاه سنت اندرو است. او در این کتاب و به روایت مترجم در این متن کوتاه، به خوبی از عهده طرح مسائل اصلی فلسفه اخلاق برآمده است. از تألیفات وی میتوان به مقالات متعدد و همچنین کتابهایی از جمله جان استورات میل[۲] ، فلسفه انگلیسی زبان[۳] و تبیینهای اخلاقی[۴] اشاره کرد. آخرین اثر آقای اسکروپسکی عبارت است از هستی و آزادی.[۵]